امروز به همراه تعدادی از دوستان در حال بازگشت از یک سفر کاری به تهران بودیم. یک پراید سفید با سرعت زیاد به ما نزدیک شد، چراغ داد، بی وقفه بوق زد و پیش از آنکه صبر کند تا راه را برایش باز کنیم، فرمان را به سمت راست پیچاند و از سمت راست سبقت گرفت. کارهایی مانند این را با چند ماشین دیگر هم تکرار کرد. همه از رفتارهایش متعجب مانده اند. حدود دویست متر جلوتر یک سمند دودی رنگ در حال راندن است. پراید سفید با سرعت به او هم نزدیک می شود، بوق می زند و چراغ می دهد. سمند خیلی سریع کنار می کشد که راه برای پرای سفید باز شود، اما درست در لحظه ای که پراید قصد سبقت گرفتن دارد به مسیر خودش باز می گردد، راننده پراید دستپاچه می شود و به زور جلوی تصادف را می گیرد ! راننده سمند خیلی خونسرد است و چند بار دیگر هم این بازی را با پرای سفید تکرار می کند! یکی دو بار هم که راننده پراید تلاش می کند تا از سمت راست سبقت بگیرد، سمند دودی ناگهان سرعتش را زیاد می کند و مانع از سبقت پراید می شود. هرچه راننده پراید یک جامعه ستیز عصبی است، راننده سمند هم یک جامعه ستیز خونسرد و برنامه ریز است.
مدتی می گذرد و بازی این دو نفر همچنان در جاده ادامه دارد. پشت سرشان صفی طولانی از ماشین هایی پدید آمده که می ترسند به اینها نزدیک شوند. ماشین هایی که راننده هایشان به خوبی فهمیده اند اینها آدم هایی غیر طبیعی و خطرناک هستند. بعد از گذشت حدودا پنج دقیقه، بالاخره راننده سمند رضایت می دهد که پراید سفید رد شود. راننده پراید با ترس و ناامیدی سبقت می گیرد و اندک اندک دور می شود، اما صف ماشین های نگران همچنان پشت سمند دودی ادامه دارد. سمند دودی با دست اشاره می کند که رد شوید! ماشین ها با ترس و احتیاط یکی یکی رد می شوند. وقتی قصد می کنم از کنار سمند دودی سبقت بگیرم، راننده اش را می بینم. مردی حدودا ۶۰ ساله با موهای جو گندمی که لبخندی فاتحانه نیز روی لب هایش نشانده است. گمان می کند ناپلئون بناپارت را در جنگ واترلو شکست داده است. نمی دانم کدامشان خطرناک تر هستند؟ راننده پراید سفید؟ راننده سمند دودی؟ و یا ناپلئون بناپارت؟ نمی دانم، اما هر چه هست می دانم که هر سه آدم های خطرناکی هستند!!