امروز به بهانه آغاز سال تحصیلی جدید به دانشجویانم برگه ای دادم و از آنها خواستم تا اهداف و آرزوهای خود را بنویسند. برخی پاسخ ها نشان داد که عده ای از دانشجوها سردرگم و بی هدف هستند. ۱. فعلاً به هدف فکر نمی کنم و فقط دنبال گذر زمان هستم ۲. تصویری از آینده ندارم ۳. چاره ای جز انتخاب این رشته نداشتم و هرچه پیش آید خوش آید ۴. فعلاً یک حس سنگین شکست و بدشانسی دارم ۵. دچار استرس و نگرانی شدید درباره آینده تحصیلی خود هستم ۶. قبل از ورود به دانشگاه افکار بلندی در سرم بود اما الان دچار نگرانی شدیدی از آینده هستم.
برخی از پاسخ ها هم تلویحاً دربردارنده نوعی نگاه منفعت طلبانه، سودجویانه و فردگرایانه بود. ۱. من برای پول درس می خوانم. پدر من وضع مالی خوبی دارد ولی من نمی خواهم زیر بار منت پدرم باشم ۲. زندگی ارزش وقف کردن را ندارد ۳. به خودم فکر می کنم و اصلاً به راضی کردن جامعه ام فکر نمی کنم ۴. می خواهم زندگی راحتی را داشته باشم ۵. می خواهم به درآمد بالا برسم تا در بهترین نقطه تهران زندگی کنم!
اما برخی پاسخ ها بیانگر اراده قوی و نگاه تیزبین و هدف های روشن دانشجویانم بود ۱. در این چند روز دیدگاه من به دانشگاه تغییر کرده و انگیزه ام نسبت به درس خواندن بیشتر شده است ۲. روستایی زاده هستم؛ هدفی دارم که خیلی بزرگ است؛ تصمیم دارم تا به آن برسم ۴. می خواهم در دانشگاه در همه زمینه ها توانایی هایم را گسترش دهم. و از همه جالب تر پاسخ دانشجویی بود که نوشته بود من وزیر علوم آینده هستم !