شما در طول روز چند بار این حرف ها را می شنوید که من انسان ها را بر اساس رنگ، زیبایی، زشتی و عیوب ظاهری و غیر اختیاری شان قضاوت نمی کنم... من برایم فرقی نمی کند که چشم کسی چپ باشد یا بینی عقابی داشته باشد... من همه را به یک چشم نگاه می کنم... بین افراد تفاوتی نمی گذارم... پول، جایگاه و موقعیت اجتماعی آدم ها در قضاوت من نسبت به آنها تاثیری ندارد...
همه ما به راحتی می توانیم این حرف ها را بزنیم و هیچ وقت هم نمی پذیریم که کسی ما را به نژاد پرستی یا قضاوت بر اساس ظاهر افراد متهم کند. اصولا حرف زدن همیشه راحت است. بیایید فرض کنیم که وارد یک اتوبوس شده اید و باید بین نشستن کنار یک فرد سیاه پوست و یک فرد سفید پوست یکی را انتخاب کنید؛ کدام را انتخاب می کنید؟ شاید بگویید چه اشکالی دارد که در اتوبوس کنار فرد سفید پوست بنشینیم ؟ اصلا مگر این انتخاب من مساوی با نژاد پرستی و قضاوت ظاهری است؟ برای گرفتن پاسخ پرسشتان لطفا کمی تامل کنید... موقعیت های سخت تری هم وجود دارد.
حالا بیایید فرض کنیم لازم است یکی از همکارانتان را برای کار گروهی انتخاب کنید؛ یکی از همکاران شما کمی زشت و البته کوشاتر است و دیگری زیبا اما کمی تنبل؛ حالا کدام یک را انتخاب می کنید؟ اصلا اجازه بدهید مقایسه را کنار بگذاریم ! آیا اگر یک آدم بیش از اندازه چاق کنار شما بنشیند حس ناخوشایندی پیدا می کنید؟ آیا اگر کسی که جای یک سوختگی عمیق روی صورت او پیداست با شما قصد صحبت داشته باشد با او به راحتی صحبت می کنید و ویژگی های ظاهری ناخوشایند او را نادیده می گیرید؟ آیا اگر همین فرد یکی از نزدیکان شما باشد هم می توانید حس ناخوشایندی به او داشته باشید؟
اینها همه سوال هایی است برای همه ما؛ سوال هایی که من همه آنها را تجربه کرده ام و در بسیاری از این موارد از نژاد پرست درونم شکست خورده ام. شما چطور؟