همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

    اینکه ارث چیز خوبی است و حتی از شیر مادر هم حلال تر می باشد حرفی در آن نیست. اما به نظرم میراث چیز خطرناکی است. چرا که این قابلیت را دارد که آدمی را تبدیل به میراث خوار نماید و این در فرهنگ ما که آن را مترادف با « مفت خور» یا « ارث خور» می داند چندان دلچسب نمی باشد. البته این یک روی قضیه است، این ارث می تواند آدمی را « میراث دار» نیز نماید که این تعریف کاملاً محترمانه ای است. میراث دار ممکن است از آنچه به او ارث رسیده بکاهد اما به ثروت آینده برای یک وارث دیگر خواهد افزود و آنچه که به دست می آورد حتماً کمتر از مال فرو گذاشته نیست.

   اینها که گفتم می تواند مصداقی برای کشورمان باشد. کشوری که خیلی عزیز است و عاشقانه آن را دوست داریم و حاضریم تا سرحد جان برای سربلندی و پیشرفت آن تلاش نماییم. ما وارثان دانش و هنر گذشتگانیم. صاحب تجربه بزرگانی همچون " ابوعلی سینا، زکریای رازی، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن هیثم، ابراهیم خیامی، ابوسعید ضریر جرجانی، قطب الدین شیرازی، ابوالرضا عباس بوزجانی، ابو الفتح اصفهانی، غیاث الدین جمشید محمد طبیب، بدیع اسطرلابی، بها الدین عاملی، ابو منصور موفق، محمد بن احمد کاتب خوارزمی، فضل بن حاتم نیریزی، ابو سعید احمد سنجری، ملا هادی سبزواری، استاد حمید لاهوری، کمال الدین بهزاد، محمد غفاری[ کمال الملک]، علی اکبر دهخدا، محمد معین، مهرداد اوستا، علامه محمد تقی جعفری، رسام عرب زاده، محمود فرشچیان، فریدون شهنواز، محمد شجریان، جواد معروفی، غلامرضا تختی، محمود نامجو، عزت الله انتظامی و یا شهدای بزرگواری نظیر عباس دوران، حسین خلعتبری، ابراهیم همت، حمید باکری" و ... که جهان در مقابل علم، هنر و شجاعت آنان سر تعظیم فرود آورده هستیم. اینها نسل پیشین ما هستند که داشته های امروز ما از کاشته های دیروز آنها است. اما ما امروز برای آیندگان چه خواهیم کاشت؟ کدام افق نوینی را برای آنان خواهیم گسترانید؟ کدام رسم زمانه و شور عاشقانه در کارهایمان پیداست؟ روش کارمان، شیوه مدیریت مان، فرهنگ مان و ... چقدر فراگیر است؟ به نظم چقدر اعتقاد داریم؟ برنامه ریزی چقدر در کارهایمان دخیل است؟ به میراثمان، به داشته هایمان چقدر بها می دهیم؟ 

پاسخ به سوالات بالا بر عهده شما، اما امیدوارم بعد از پاسخ به سوالات به روشنی نتیجه بگیرید که بعد از همه سال هایی که کار و فعالیت کرده اید، میراث دار این کشور بوده اید یا میراث خوار آن؟!

۹۵/۰۳/۲۸

نظرات  (۸)


عادت داریم از کاه کوه بسازیم
توجه داشته باشید: اگر رفتار و کردار جوانها همانی باشد که مسن تر های با تجربه ! میگویند ؛ هنوز بشرباید در غار ها زندگی میکرد.ضمنا خیلی ازمشکلات جوانها در بسیاری از کشور ها در نتیجه تصمیمات اشتباه بزرگتر ها است
آینده روشنی با این نسل مجازی زده و محتاج جیب والدین،‌ در دسترس نیست

شاید عمل کردن بهتر باشد ز فکر کردن به سیاق شما 
قربون دنیایی که شما فرهیختگان نسلهای قبلی ساختید!!!!
نسلی که به دنبال بزک کردن خود و قرار دادن عکس در اینستاگرام به هر قیمتی برای فالوور بیشتر باشد، آینده روشنی برایش قابل تصور نیست
 مطلب شما خیلی جالب بود. حساب شده و سرشار از پختگی و منطق. بنده هم کاملاً با شما موافقم. و اما یک نکته:
اگر به گذشتگان و عملکرد ایشان می اندیشیم و می خواهیم آنها را نقد کنیم باید توجه داشته باشیم که ظرف زمان و مکان عملکرد ایشان را فراموش نکنیم. جامعه اقتضای زمان و مکان دارد اگر می خواهیم به درستی اندیشه گذشتگان و دلیل برخی از عملکردهای ایشان را بدانیم لازم است خود را در فضای مکان و زمان ایشان قرار دهیم. اگرچه کاری سخت است ولی در غیر اینصورت نمی توان تحلیل درستی داشت. به هر حال بدون تعصب و دگم اندیشی نه می توان همه کرده های گذشتگان را خوب دانست و نه همه را بد. از گذشتگان هم آثار و افعال خوب به ما رسیده و هم بد. اما همانطور که در متن شما نیز ذکر شده آیندگان نیز عملکرد ما را در همین برهه زمانی مورد تحلیل قرار خواهد داد و در موردمان قضاوت خواهند نمود.
اگر جانب انصاف را رعایت نکنیم در مورد ما نیز بی انصافی خواهند کرد. چه خوب است رفتار و اعمال خوبی که از گذشتگان ما به یادگار مانده و همه در فضیلت آن اتفاق نظر داریم را ذکر کنیم و آن را اشاعه دهیم. شاید ضرورتی نداشته باشد که به ذکر کاستی ها (که چندان هم زیاد نیستند) بپردازیم چون آنقدر رسم و آیین خوب از آنها داریم که کاستی ها را می پوشاند. اما متأسفانه نسل امروز ما خود را بی نیاز از میراث گذشتگان می داند و این عجب و غرور که البته گاهی توخالی و پوشالی نیز هست، نتیجه ای جز انحطاط نخواهد داشت. باید بپذیریم گذشتگان ما میراثی پربار و کهن از ادب، متانت، جوانمردی و شجاعت برای ما به یادگار نهاده اند. اگرچه به اقتضای زمان ممکن است علامه و یا تحصیل کرده نبوده اند اما راز و رمز زندگی را خوب می دانسته اند. حتی امروز در بین ما و در جامه کهنسالی نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارند. حرفهایی که البته کمتر گوشی برای شنیدن می یابد