همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

   نقل است که وقتی ون گوگ ( نقاش معروف هلندی) در جوانی از کارش اخراج شد گفت که "وقتی یک سیب رسیده باشد یک نسیم هم می تواند آن را از درخت بیاندازد" . از صحت و سقم این نقل قول مانند خیلی از نقل قول های دیگر، مدرک معتبری در دست نیست، اما به نظرم اگر ون گوگ چنین جمله ای را گفته باشد برای اثبات نبوغ او نیازی به آن همه اثر هنری نبوده است. تعبیر شاعرانه او از اخراج، برگرفته از نگاهی است که روحی بزرگ و نبوغی بزرگ تر تکیه گاهش است. من فکر می کنم فرق آدم های بزرگ با آدم های معمولی در همین نوع تعبیر و نگاهشان به زندگی و واقعیت های آن است. 

   باختن، شکستن، بریدن و به ته خط رسیدن بارها و بارها به سراغمان آمده است و یا خواهد آمد. انواع مشکلات ساده، مشکلات پیچیده، مشکلات فردی و مشکلات اجتماعی روزی نیست که در خانه مان را نزنند و مهمان ناخوانده ما نشوند. مهم این نیست که مشکل وجود دارد، مهم این است که یاد بگیریم با هر چیزی با نگاه و تعبیری متفاوت رخ به رخ شویم. آدم های معمولی اگر از کارشان اخراج شوند، به رئیس شان، همکارانشان و یا به خودشان بد و بیراه می گویند و عجز و لابه می کنند. تنها آدم های کمی هستند که خودشان را به سیب رسیده تشبیه می کنند و اخراجشان را به یک نسیم ملایم !!

واقعیت این است که اکثر مشکلات و گرفتاری ها نسیمی ملایم در دشت زندگی مان هستند، اگر رسیده و پخته عمل کنیم، زندگی بی دغدغه تری خواهیم داشت و اگر نارس و خام عمل کنیم، مشکلات ما را با خود خواهد برد و این نسیم کوچک تبدیل به توفانی ابدی در زندگی مان خواهد شد. شاید در نگاهمان به زندگی باید سهم بیشتری برای خوش بینی قائل باشیم. ما هستیم که جنبه و زاویه دید به مسائل را تعیین می کنیم. گشتن پی کورسوی امید، وجه مثبت و خیری پنهان در پس ناملایمات، کاری عبث نیست. قانون آدم های بزرگ است. آنها یاد گرفته اند بیهوده وقت و انرژی شان را صرف سوگواری برای اتفاقات ناگوار نکنند. روح آنها عظیم تر و عمیق تر از آن است که لای چرخ دنده های اتفاقات گیر بیفتد و معطل بماند. نسبت آنان را با مشکلات، ظرافت نگاه و بلندی طبعشان تعیین می کند. برای آدم های بزرگ، مشکلات تصمیم نمی گیرند، بلکه قدرت ذهن و موضع بالای آنان است که اندازه مشکل را تخمین می زند. هر قدر بزرگ تر باشیم، مشکلات به نظرمان کوچک تر می آیند و هر قدر کم مایه تر، قدرت تاثیر گذاری ناملایمات بر ما بیشتر!

بله، حق با ون گوگ بود. روح او در آن دوران یک سیب رسیده به نظر می رسد. پس لطفا سیب روحتان را بزرگ پرورش دهید. 

۹۵/۰۲/۱۷

نظرات  (۲۲)

کاملا موافقم که شکیبایی موضوع بسیار مهمیه.
به قول هلن کلر “بالاترین فایده معلومات، شکیبایی است.”
خوب بود... ولی کاش میشد که راحت نوشت چرا و چگونه به این سو رانده شدیم...
 این ره که میرویم به ترکستان است
با این حرفتون کاملا موافقم صد در صد، صبر نداشتن یه آفت بزرگه...
من یکمی بهش دچارم، دارم با خودم مبارزه می کنم که درستش کنم امیدوارم موفق بشم!!!!
مطلبت را دوست دارم.
این نوشتار شما رو باید طلا گرفت. چقدر واقعیت های تلخی در جامعه داریم که مسبب آن خودمان هستیم.نه دشمنان!!
با تشکر، بگذارید از روی مهربان سکه هم مطلبی را برایتان بگویم. چندی پیش در همین جاده چالوس با خودرو در حال حرکت به سمت شمال بودم در حوالی منطقه گچسر تا حدودی ترافیک ایجاد شده بود و به کندی حرکت می کردیم در این وضعیت خودرویی را دیدم (یک پراید نقره ای با پلاک کرج بود) که به شیشه پشتی یادداشت زده بود" اگر نیاز به آب خنک دارید موجود است " از سر کنجکاوی تا مسافتی پشت این خودرو ( با فاصله چند خودرو) حرکت کردم و بالاخره در بین ماشینهایی که از آن خودرو سبقت می گرفتند یکی در خواست آب کرد چند لحظه بعد هر دو توقف کردند و آن بنده خدای خیر، چند لیوان یک بار مصرف پر از آب تقدیم کرد. با خودم گفتم ای کاش این گونه رفتار ها در بین ما مردم ایران همگانی می شد آن وقت آیا واقعاً احساس نمی کردیم که همین دنیا را هم می شود به بهشت تبدیل کرد.
خیلی از خوندنش کیف کردم و امیدوارم بتونم از خودم شروع کنم.

عالی بود 
این جملات را بایستی هر روز و بارها و بارها در همه جا بنویسیم تذکر دهیم هر کداممان سعی در اجرای نمادین نماییم تا ملکه ی وجود خودمان شود و با یاری خدا در جامعه ما نهادینه گردد.
همیشه یادمان باشد که وضعیت کنونی ما وشما، سرنوشت نهایی نیست ، روزهای دیگری خواهند آمد.....

بسیار زیبا ، قابل تامل و راه گشاست
درود بر شما به موضوع بسیار مهمی اشاره فرمودید .ایکاش این مطلب را هم اضافه میکردید که ابتدا خودمون رو دوست داشته باشیم بعد دیگران را.همه کس حتی خودمان را ببخشیم .

متاسفانه واقعیتیست تلخ !!
چو آفتاب باشیم تا اگر خواستیم نتابیم، نتوانیم!
همیشه یادمان باشد که وضعیت کنونی ما وشما، سرنوشت نهایی نیست ، روزهای دیگری خواهند آمد.....
ازسادگی ولی اصالت مطالب و شیوه ارایه شما سپاس گذارم.
این مطالب عین واقعیت است که به زیبایی بیان گردیده است.به امید تاثیر گذاری و تحول فرهنگی و اخلاقی در جامعه.
به کلیه کسانی که نظر داده اند و خودم . 
از خودمان شروع کنیم همین الان .تو رو به خدا حرف و نظر دیگر بس است ، عمل ،عمل، عمل و دیگر هیچ
 به قول نیما :
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم میشکند 
این عذاب اعمال وانتخاب های خودمونه ....
هممون مقصریم
نویسنده گرامی کاش یک بار هم با همین قلم توانا بنویسید که هر کسی اصلاحات فرهنگی را از خودش شروع کند نه منتظر باشد که دیگران پیش قدم شوند آن وقت ایران با داشتن تمدن چندین هزار ساله می شود گلستان. متاسفانه ما منتظر فرهنگ سازی هستیم و سالهاست که زمان را از دست داده ایم زیرا خودمان را برای شروع کردن از یاد برده ایم.
سلام خیلی درست وبجاو متین گفتی ... همین طوره
متاسفانه ما با روش و منطق برنده - برنده اندیشیدن بیگانه ایم . فقط بلدیم برنده - بازنده فکر کنیم . با تفکر برنده - بازنده اندیشیدن همه بازنده اند.