همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

 در اینکه ما ایرانی هستیم و کشورمان  را عاشقانه دوست داریم جای تردیدی نیست. اما قبول دارید که همین ما در بعضی شرایط، زیادی ایرانی می شویم و به اصطلاح شور ایرانی بودن را در می آوریم؟ مثلاً در مسیر حفظ سنت ها و رسوم ایرانی _ از جمله عید نوروز و خریدهای مفصل و تعطیلات طولانی بی منطقش_ ما یک قدم از ایرانی بودنمان عقب نشینی نمی کنیم؛ یا برای برگزاری شب یلدا و پیدا کردن هندوانه و انار تحت هر شرایطی، به اندازه تمام تاریخ ایران، ایرانی هستیم و اصرار داریم که اصولاً هر چیز خوبی را به ایران و ایرانی بودنمان نسبت دهیم و گاهی حتی به خون و ریشه آریایی خودمان هم افتخار می کنیم؛ نه اینکه خدای ناکرده نژاد پرست باشیم، نه! ما اعتقاد داریم که همه انسان ها با هم برابرند و جز به تقوا به هم برتری ندارند؛ فقط ما که ایرانی هستیم برابرتر از بقیه ملت هاییم! 

اما نکته ای که همیشه ذهن من را به خود مشغول کرده این است که بالاخره سطح ایرانی بودن ما کجاست؟ چطور می شود که مثلاً موقع بازدید از یک بنای باستانی، این تعصب ایران و ایرانی بودن را فراموش می کنیم و خیال می کنیم اگر به رسم یادگاری ما هم یک امضای کوچک، یک جایی از این اثر تاریخی بزنیم هویت و ایرانی بودنمان زیر سؤال نمی رود؟ یا مثلاً اگر در خریدهایمان جنس و مارک ایرانی را پس بزنیم، چیزی از ارزش های ایرانی بودنمان کم نمی کند؟ چرا فکر می کنیم اگر لا به لای حرف زدنمان چند تا کلمه خارجی را تکرار کنیم، ضربه ای به اصالت ما نمی زند؟ لابد آلوده کردن هوا و خاک شهر و روستای همین ایران هم که اصلاً ربطی به این موضوع ندارد. خیلی راحت می گوییم، ماشین خودم است، دوست دارم سوارش بشوم؛ خانه خودم هست، هر طور بخواهم می سازمش؛ یا هزاران چیز دیگر و فراموش می کنیم که تمام این کارهای به ظاهر شخصی ما بر مجموعه ای به نام ایران اثر خواهد گذاشت. 

ما ایرانی های بدی نیستیم، فقط ایرانی های فراموشکار و سهل انگاری هستیم که گاهی اوقات یادمان می رود که ایران برای همه است و نه فقط برای شخص شخیص من !

۹۴/۰۴/۱۲

نظرات  (۳۲)

خدا را شکر یه نفر پیدا شد حرف حساب زد! 
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه به مقصد نرسد فریاد است


دوستی می گفت یکی از اساتید دا نشگاه صنعتی .... را در بیرون دانشگاه دیدم که بسیار از آمدن به ایران گله مند بود و می گفت:
50 استادیم و بر سر اینکه فلان درس را من درس بدهم و یا کس دیگری با همدیگر بحث و نزاع داریم؛ اما آمریکا که بودم 200 نفر استاد در یک موسسه بدون مشکل کار می کردیم!!
می بینیم که حتی در یک محیط علمی و سطح بالا این مشکل وجود دارد!
 این ضرب المثل را شنیده اید که می گویند ایرانیها یک نفر که باشند خوب کار می کنند وقتی دو نفر می شوند خیلی بهتر کار می کنند ولی سه نفر که شدند باید یکی منشعب شود و از آن دو نفر جدا شود.
ضمن اینکه مشکل فرهنگی در جامعه ما غیر قابل انکار است اما مشکلی بزرگ به نام دغدغه نان را هم نباید فراموش کرد. در حال حاضر عمده مردم ما دغدغه امرار معاش و نان خود اولویت اصلی و اولشان را تشکیل می دهد و فرصت مناسبی برای پرداختن به فرهنگ و … را ندارند.
مورد استفاده ام قرار گرفت وخوب بود
به نظر معقول و منطقی میاد
واقعیت دردناکیست که تنها با علم به آن معالجه نمیگردد. عملی در کنار این علم میباید.
من ایرانیانی را دیده ام که علیرغم اقامتهای طولانی خویش در کشورهای اروپایی و آمریکایی هنوز هم از این معضل رهایی پیدا نکرده اند.
چیزی که باعث گشته تا فکر کنم بهتر است که از همان ابتدا کودکان را به کارهای گروهی آموخته سازیم زیرا در سنین بالا چیز زیادی را عوض نمیتوان کرد.
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
امام خامنه ای سال 92 فرمودند:
کار جمعى هم که گفتند، همین جور است؛ کار جمعى هم جزو خصال ملى ما نیست. شما به ورزش‌هاى ما هم که نگاه کنید و مقایسه کنید با ورزش‌هائى که متعلق به اروپائى‌هاست، مى‌بینید همین جور است. ورزش ملى ما که کشتى است، یک ورزش انفرادى است. حتّى ورزش باستانى ما هم که یک ورزش دسته‌جمعى است، هر کسى براى خودش ورزش می‌کند. می‌دانید وقتى که توى گود زورخانه می‌روند، کار دسته‌جمعى انجام نمی‌گیرد؛ با هم یک حرکاتى را انجام می‌دهند، هر کسى ورزش خودش را انجام می‌دهد؛ مثل فوتبال یا والیبال نیست که کار این، مکمل کار آن باشد؛ لذا کار، کار جمعى نیست. این یک نقص ملى است در ما؛ این را باید درست کرد؛ باید تزریق کرد. این کارِ کیست؟ کار دانشگاه است. بنابراین دانشگاه غیر از مسئله‌ى علم، باید به مسئله‌ى فرهنگ هم بپردازد.
سلام
پیش روی به سوی جامعه مدرن (به سبک اجتماعات غربی) فردی گرایی را افزایش میده.
جدا از اینکه به جای الگو گرفتن از سبک اجتماعی غرب باید به سبک اجتماعی اسلامی رو بیاریم باید نرخ تنظیم رفتار اجتماعی رو هم افزایش بدیم.
کم شدن نرخ وجدان مشترک ؛ همبستگی ارگانیکی ، کمبود کیفیت روابط اجتماعی و .. اینها همه دلایل افزایش تراکم جمعیته که سبب کاهش فرهنگ کار دسته جمعی میشه ... برای مقابله با این موضوع باید قوانین اجتماعی غرب را فراموش کرد و رو به فرهنگ اسلامی آورد.
متاسفانه همه خود را عالم و هه فن حریف میدانیم و تمایلی نداریم به حرف دیگران گوش دهیم
 آنچه که در جامعه امروز به آن نیازمندیم٬ ماشدن است. اگر وحدت داشته باشیم ٬هیچکس حریفمان نخواهد شد و این وحدت و یکدلی نیاز به گذشت دارد، نیاز به دیگرخواهی دارد٬ نیاز دارد به اینکه همدیگر را بیشتر دوست بداریم٬ بیشتر به فکر هم باشیم و بیشتر یکدیگر را درک کنیم!
با اینکه کار جمعی را غربی‌ها به اسم خودشان ثبت کرده‌اند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی» ، (۱) یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا» .(۲) یعنی حتّی اعتصام به حبل‌اللّه هم باید دسته‌جمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا».

هر چند خیلی جاها مثل انتخابات و راهپیمایی هیچ ملتی به گرد ایران هم نمیرسه ولی باید اعتراف کنیم که رفاه طلبی،حسادت، غرور, حرص و طمع باعث شده که تو کار جمعی ضعیف عمل کنیم.
در یک کلام روحیه کار جمعی نداریم... فقط ادعا داریم...
سلام 
کاملا باهاتون موافقم به نظر من ما ایرانی ها بدون اینکه شناخت کاملی از فرهنگ خودمون داشته باشیم الگوهای وارداتی رو جایگزین میکنیم بدون اینکه تغییرات متناسب با کشورمون رو تووش انجام بدیم
من اینگونه فکر نمی کنم خودم از کار گروهی لذت می برم چون احساس مسئولیت در ان زیاد است احترام به نظرات واشخاص وجود دارد ونتیجه کار هم همیشه خوب خواهد بود
متاسفانه توکشورای دیگه از قبل از ابتدایی کار گروهی یاد میدن ولی تو ایران تا آخر عمر میگن اگه شریک خوب بود خداهم برای خودش شریک میگرفت ((یا دیگ شریکی (گروهی) جوش نمیاد))وهزاران نمونه دیگه  برای همینه که تمام افتخارات ایران چه علمی چه ورزشی  و... برای کارهای فردی بوده
از بس که ماها خودخواهیم و به جز نظر خودمون نظر کس دیگه ای اهمیت نداره...
هرکی ساز خودشو میزنه ، نتیجشم یه آش شلم شوربا میشه که دلت نمیخواد بخوریش
همه هم میندازن گردن دیگری
خودخواهیم و می خواهیم تمام کارها به نام شخص خودمان تمام بشه و این باعث ضعف ما در کارهای گروهی هستش بلد نیستیم بگیم ما فقط من رو بلدیم
سلام 
گفتنی ها را خود گفتید و چه تلخ است واقعیت... باید خود را تغییر دهی تا دنیایی تغییر کند.
من اینگونه فکر نمی کنم خودم از کار گروهی لذت می برم چون احساس مسئولیت در ان زیاد است احترام به نظرات واشخاص وجود دارد ونتیجه کار هم همیشه خوب خواهد بود
ما تو چه کاری  ضعیف نیستیم؟

کاملا درسته.
تو ورزش قهرمانی که انفرادیه مثل کشتی یا وزنه برداری خوب هستیم و دارای قهرمانان جهانی هستیم ولی در ورزشهای گروهی مثل فوتبال و بسکتبال (غیر از والیبال معلولین و جانبازان که اونم به اینخاطره که از همه دنیا بیشتر جانباز و معلول داریم) ضعیفیم.
و این برمیگرده به فرهنگمون که همدیگر رو قبول نداریم و هر کی ساز خودش رو میزنه.حتی در خانواده ها هم کم پیدا میشه که چند تا برادر با هم یک کاری رو شراکتی انجام بدهند.
واصلا در فرهنگمون جا افتاده که* هیچوقت شریک نگیر* .همینو بگیر برو بالا.
چون ما ایرانی ها به ما فکر نمی کنیم
همه به من فکر میکنن
خود پسندی......
همین

بی اعتمادی، عدم اتحاد، هر سری یه سلیقه ای داشتن

نمی دونیم کار گروهی یعنی چی
الفباشو یاد  نگرفتیم
سلام 
باهاتون موافقم
اینجا هر کی ساز خودشو میزنه
و متاسفانه همون خودشیفتگیه که اکثرا دچارشیم...
کار گروهی وقتی جواب میده که همه ی اعضای گروه بفهمن که باید مثل یک تیم عمل بکنن .یکدل باشن و هم فکر با یه هدف مشترک نهایی.
...............................chi bagam
Update Please