یه نگاهی به سالی که گذشت بکنید! چقدر حالتان خوش بود؟ چقدر حس خوبی داشتید؟ اصولا با واژه حس و حال خوب چند چند بودید؟ نقل است که روزگاری حاج میرزا عابد نهاوندی ( معروف به مرشد چلویی) که کنار مسجد جامع بازار تهران دکان کوچک غذا خوری داشت، بالای پیشخوانش نوشته بود " نسیه و پول نقد داده می شود فقط به قدر قوه " می گویند هر وقت شاگرد مغازه ای برای بردن غذای صاحبکارش به دکان میرزا عابد نهاوندی می آمد یک لقمه مفصل از کباب و ته دیگ زعفرانی در دهان کودک می گذاشت. وقتی از او دلیل کارش را پرسیدند می گفت نگرانم که مبادا صاحبکارش به او غذا ندهد و چشم کودک به غذا مانده باشد! مرشد چلویی احساس می کرد که اگر این کار را نکند شرمنده خدا می شود، او حس و حال خوبی داشت، لبخند هدیه می داد و به قدر قوه اش خیرش به مردم می رسید ... خدایش بیامرزد.
از حاج میرزا عابد نهاوندی گفتم تا اشارتی شود به سهل و آسان بودن حس و حال خوب داشتن و حس و حال خوب هدیه دادن! حالا لطفا به دور و بر خود خوب نگاه کنید، حتما لازم نیست صاحب منصب باشید یا دفتر و دستکی داشته باشید یا مال و منالی... اصلا می شود از پدر و مادر، همسر و فرزند، برادر و خواهر و یا دوستانتان شروع کنید. لطفا مهربانی کنید، لبخند ببخشید، حس و حال خوب هدیه کنید، البته شرطش این است که اول از خدا بخواهید حس و حال خوب داشته باشید که او بخشنده خوبی ها است.
بارالها « حول حالنا الی احسن الحال»