همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

همینجوری نوشت

یادداشت های پراکنده برای موضوعات پراکنده

   امروز فرصتی دست داد تا بعد از مدتها با یکی از دوستان قدیم که دانش آموخته دکتری در رشته روانشناسی است دیداری کرده و گپی بزنیم. در حین صحبت هایمان او به نقل خاطره جالبی که در یکی از دبستان های پسرانه تهران برای او رخ داده بود پرداخت و گفت که مدتی پیش یکی از بچه ها را که دوستش را اذیت کرده بود و معلم از کلاس بیرونش کرده بود به دفتر مدرسه آوردند. او را با مهربانی روی یکی از صندلی های دفتر نشاندم و از او پرسیدم که چکار کردی؟ چرا معلم از کلاس بیرونت کرده؟ سرش را پایین انداخت و با بی خیالی که کمی هم توأم با شیطنت بود گفت نمی دانم! من که کاری نکردم!! گفتم اشکالی نداره؛ شاید یادت رفته تا من کمی کتاب بخوانم فکرهایت را بکن. اگر چیزی یادت آمد به من بگو. کتابی را باز کردم و شروع کردم به ورق زدن؛ هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که به حرف آمد . دلیل اعترافش هم خیلی ساده بود؛ اینکه بچه ها خیلی زود حوصله شان سر می رود! می خواست از این بلاتکلیفی راحت شود. گفت فکر کنم پایم را گذاشتم پشت پای همکلاسی ام و او زمین خورد. گفتم خب چرا این کار را کردی؟ گفت می خواستم اذیتش کنم! گفتم به نظرت حالا اون ناراحته؟ گفت آره!!، گفتم خب حالا چکار کنیم ؟ و او شروع کرد با متانت و صداقت راهکارهایی را پیشنهاد کردن که به واسطه آن می شد این خطا را جبران کرد. این حکایتی است از تربیت منطقی یک کودک ۷ ساله و اینکه چگونه می توان او را تشویق کرد که یادش بیاید کجا و چگونه دیگران را آزار داده و چگونه می تواند خطاها و اشتباهات احتمالی اش را جبران نماید...

اما حکایت ما آدم بزرگ ها چیست؟ برخی از ما خیلی وقت ها موجب آزار و اذیت دیگران می شویم؛ اما آیا تا حالا با خودمان خلوت کرده ایم تا دلیلش را بفهمیم و راه جبرانش را بیابیم؟ بعضی اوقات یک بوق زدن بی موقع و ممتد راننده جلویی را می آزارد، گاهی یک لبخند تمسخر آمیز بیجا و گاهی یک کم محلی موجب آزار دیگران می شود؛ مثال هایی از این دست فراوانند؛ گاهی در اداره نسبت به ارباب رجوع یا همکار؛ گاهی در منزل نسبت به اعضای خانواده و یا گاهی در اجتماع نسبت به همسایه یا مردمی که با آنها مراوده داریم ... این آزارها ممکن است کوچک و کم اهمیت به نظر برسد اما به هر حال دلی را می لرزاند و قلبی را می رنجاند. این وظیفه ماست که هم باید به آن واقف باشیم و هم برای جبرانش راهی را پیدا کنیم.

۹۳/۰۸/۰۹

نظرات  (۱۶)

ساده ترین گناه فحش و ناسزا گویی است که باعث پاره شدن رشته های مودت در بین آحاد جامعه و تنفر و انزجار م
موتوری ممنوع میاد تو شیکمت میگی چرا میگه بتوچه یک فحش ناموسی هم میده این نه ریشه در فقر داره نه فشار اقتصادی این آدم رسما یک ....است که از نظر قانون بی قانون ما خلاف هم نکرده به هر کسی هم بری بگی میگن آقا فحش باد هواست من شخصا در اتریش در استخر دیدم دو نفر یک نفر دیگر را مسخره کردند پلیس آمد بعد از اینکه خلاف تایید شد ٥٠٠ یورو جریمه شدند و تازه به شرط عذرخواهی وگرنه باید میرفتند پیش قاضی

علت اصلی فقر فرهنگی و ضعف ایمان و اخلاق
به نظر من دیدن فیلم های ماهواره ای تاثیر زیادی در ناهنجاری های جامعه ما دارد ، و اینطور القاء میشود که هر چه بی ادبتر ، موفقتر .
شیوع زوحیه تکاثر و چشم و همچشمی، ایمان را تضعیف نموده و همین امر ریشه بزخی زفتارهای نامعقول است.
ضعف ایمان . کمرنگ شدن اعتقادات . بی رمق شدن صله رحم . بی توجهی به یکدیگر . اگر خودمونو درست کنیم خانوادمون اصلاح میشه و اگر خانواده اصلاح شد جامعه اصلاح میشود . تا حالا برای روح خودمون چه کار کردیم؟
 زیاده خواهی آدم ها، فقر، بیکاری علی رغم تحصیلات عالی، شکاف عمیق طبقاتی، آلودگی هوا، عدم تفریحات سالم ، زندگی مکانیکی ، تبعیض و بی عدالتی ، پول های باد آورده یک عده تازه به دوران رسیده که باعث سرخوردگی قشر فعال و زحمت کش می شود،عدم استفاده از لباسهای شاد و رنگارنگ در زندگی روزمره و خیلی عوامل بیشمار دیگر موجب مشکلات روحی و روانی مردم ما شده که متاسفانه روز به روز هم داره بدتر میشه
تا موقعی که انسان خودشو نشتاسه روانی که چیزی نیست مبتلا به مرگ تدریجی هم میشه.به نظر من باید خودمونو پیدا کنیم با توجه به انبوه مشکلات دنبال تمام راه حل ها باشیم و اینقدر به زندگی و حرف و روش و منش دیگران تکیه نکنیم مگر اونیکه واقعا برای سعادت دنیا و آخرتمون ارزش داره.مردم ما بهترین انشان های دنیا هستیم بخدا ولی خودمون داریم میزنیم زیر همچی.یاعلی
ظرفیت انسان محدود است. این حجم ترافیک همه روزه برای رسیدن به محل کار و استرس زود رسیدن و فشارهای مالی و ... همه دست به دست هم می دهند که از یک ادم سالم، شخصی روانی بسازند. چاره آن مهاجرت به یک شهرستان یا روستای خلوت و خوش آب و هواست.
به نظر من شاید بخشی کوچکی از موضوع مطرح شده ربط به مسائل اقتصادی داشته باشد ، یکی از مهم ترین دلایل این است که نگاه انسانها به زندگی صرفا" مادی و مصرف گرایی شده است ، و تصور اینگونه است که هر چه مواهب مادی بیشتر خوشبختی هم بیشتر ، بر اساس این دیگاه تمام تلاش و توان برای بدست آوردنش صرف می شود ، و چون به نتیجه مورد نظر نمیرسد ، اعصاب و آرمش بهم میریزد ، تا جایی که حتی نزدیکترن افراد به خود فرماموش میشود اگر چه از نظر جسمی در کنار آنان باشیم . و استانه صب و تجمل بسیار پایین امده و با کوچکترین جرقه بر آشفته می شویم .من دو پیشنهاد برای موضوع فوق دار م 
1- پیشنهاد کوتاه مدت .
2- پیشنهاد بلند مدت .
در خصوص پیشنهاد اول باید بگویم که امروزه اصول و مبانی معنوی دین مبین اسلام در زندگی ما کمرنگ شده ، اگر ما با تمام وجود وبا اعتقاد قلبی به دستورات دینی نگاه کنیم و سعی نماییم با راهنمایی های متخصصان این حوزه دستورات دینی را در زندگی خود جاری کنیم ، بدون شک به ارامش میرسیم این وعده خدا است که فرمود همانا یاد خدا موجب آرامش دلهاست .
اما چگونه : ما می توانیم نگاهی سه جانبه به دنیا داشته باشیم ، اول اینکه باید زندگی کنیم ، دوم اینکه دقیقا" توجه داشته باشیم زندگی ما به هر کیفیتی که باشد محدود است و از یکجا شروع و به یک جا ختم می گردد فقط کمی زمانش متفاوت است ، و سوم اینکه طبق وعده خداوند حکیم جایگاه ما در جهان آخرت بر اساس اعمال و کیفیت زندگی دنیایی مان مشخص می گردد. البته این بدان معنا نیست که انسان نسبت به مسائل دنیا و مواهب آن بی تفاوت و بی رقبت باشد و یا فعالیت اقتصادی نکند ، بلکه باید انسان در امورات دنیا قرق نشود و در نظر داشته باشد تمام مواهب دنیا وسیله ای است برای مهیا شدن برای یک سفر بزرگ .
اما در خصوص پیشنهاد دوم باید بگویم که انسانها بر اساس تعالیم و فکر و عقیده ای که در سیر مراحل تربیتی خود آموخته اند زندگی میکنند ، امروزه دشمنان انسان و انسانیت ، همان هایی که زندگی انسان را فقط در برخورداری هر چه بیشتر از مادیات و شهوات معنا میکنند ، با بهره گیری از رسانه های مدرن سعی در بدست گرفتن فکر ، عقیده و سیر مراحل تربیتی انسان ها را دارند که عمده مشکلات موضوع مطرح شده از همین رهگذر است .
چه باید کرد : 
1 -باید الگوی فرهنگی و تربیتی دینی و اسلامی ناب محمدی (ص) که بی شک تامین کننده سعادت دنیا و آخرت انسان ها است توسط نخبگان این حوزه تهیه و در کشور تثبیت گردد به طوری که با تغییر دولتها و در راس قرار گرفتن سلایق مختلف این اصول و مبانی دستخوش بازی های سیاسی قرار نگیرد . 
2- برنامه تربیتی و آموزشی از مقطع ابتدایی تا دوره تحصیلات عالی دانشگاه ها بر اساس مبانی اعتقادی و فرهنگی ما ایرانیان تبیین به کار گرفته شود و ضوابطی برایش مقرر گردد که این هم با دست به دست شدن دستگاه اجرایی کشور دستخوش متامع نفوذی ها قرار نگیرد .
3- مشوق های خوب برای تهیه کنندگان فیمها و سریالها یی که موجب تقویت اعتقاد ات دینی و مذهبی و تصویر یک الگوی خوب از زندگیی دینی و ایرانی میشوند در نظر گرفته شود .
و صدها راه کار مبنایی که در این دست نوشته مختصر نمیگنجد .
 به کار بردن الفاظ زشت و نامناسب جزو محاورات روزمره برخی شده است و حالت عرف پیدا کرده، شنیدن ناسزاهای رکیک در کوچه و خیابان به هنگام درگیری عجیب نیست.
بر عکس داشتن ادبیاتی غنی و کهن، مانند ملتی رفتار میکنیم که اصالتی ندارد.
لاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایک بهترین نظری که می توان گفت.
صبح که پا میشی بری سرکار یا باید مترو سوار شی که شلوغی و سر وصدا وبی فرهنگی و بوی بد دهان بعضی ها و.... یا با ماشین شخصی بری که تو اتوبان انگار تو کوچه ای. دنده 1 یا نهایت 2 تو اتوبانی که 3 لاین داره ولی نمیدونم چجوری 5 تا ماشین کنار هم میرن. تا همین جا که اول صبحه بنظرم کافیه که از یه شخص بخواد یه آدم عصبی وپرخاشگر بسازه.
سلام.دوری از مکتب انبیا و اهل بیت و نتیجتا دوری از خدا و دنیا پرستی و رقابت دنیوی باعث استرس اضطراب و پریشانی مردم و در نتیجه پرخاشگری و عصبیت مردم شده است.
یادداشت خوبی بود.
به نظر من دیدن فیلم های ماهواره ای تاثیر زیادی در ناهنجاری های جامعه ما دارد ، و اینطور القاء میشود که هر چه بی ادبتر ، موفقتر .